مناجات شب قدر با خداوند رحمان
آمدم سوی تو راهی وا کنم تا وقت هست آمدم شاید تو را پیدا کنم تا وقت هست تا شب احیای تو کارم توسل کردن است قصد دارم خویش را احیاء کنم تا وقت هست نامۀ اعمال من را میدهی در دست راست زود باید برگه را امضاء کنم تا وقت هست من امان میخواهم از« یومَ یَعَضُّ الظّالم»ت تا سحر مولای یا مولا کنم تا وقت هست آرزوهـای دراز، عـمـر مرا بر باد داد مینشینم با خودم دعوا کنم تا وقت هست ای «رفیق لا رفیق له» شدم من بی رفیق با تو حالا آمدم نجوا کنم تا وقت هست من نه آنم که «یُصِرُّونَ علیالحِنثِ العظیم» آمدم خـوب با تو تا کـنم تا وقـت هست کاشکی با یا کریم العـفوهای نیمه شب بین خوبانت، خودم را جا کنم تا وقت هست عاشقی بی دست و پایم دست داده در دعا روضهای جانکاه دست و پا کنم تا وقت هست دست من زیر عبا و پیکرت روی عبا چارهای باید بر این اعضا کنم تا وقت هست عمهات را میبرم از حـلـقۀ نامحرمان تا مراعات دل زهرا کنم تا وقت هست ای علی این خندهها در کوفه بدتر میشود کاش فکر معجر زنها کنم تا وقت هست |